سفارش تبلیغ
صبا ویژن



تولّد یک تنهادر کنار بی رحمی روزگار... - مارمولک ها در باد






درباره نویسنده
تولّد یک تنهادر کنار بی رحمی روزگار... - مارمولک ها در باد
مدیر وبلاگ : سه نفر[67]
نویسندگان وبلاگ :
موجFM
موجFM[14]
polly
polly[10]
قیچی
قیچی[5]

سلام اسم من مارمولک ها در باده حالا دیگه یکساله مه. سه نفر من رو اداره می کنن. به امید خدا بازم ادامه می دن. وقتی برای اولین بار با هم آشنا شدیم فقط 13 ساله بودن و تازه داشتن رهسپار می شدن به سوی دوم راهنمایی اما حالا می تونن سرشون رو بالا بگیرن و بگن که 14 ساله اند. مارمولک ها در باد. حکایت ثبت شده از یکسال دوستی سه نفره است. به امید این که حکایت سال ها دوستی سه نفره باشه. من یک گنجینه ام
تماس با نویسنده


آرشیو وبلاگ
مارمولک های 87
مارمولک های 88
مارمولک های 89


لینکهای روزانه
مقام معظم رهبری [29]
کامران نجف زاده [75]
حجاب [41]
سایت حضرت ولی عصر [25]
کودک ایرانیان [50]
ویکی پدیا [74]
فطرس [30]
خبر گزاری پانا [42]
علمی [37]
دست نوشته های سید مهدی شجاعی [63]
سایت مدرسه ی روشنگر [285]
سایت ترویج قرآن [71]
سایت بوی سیب [45]
دنیای یک فرشته [142]
[آرشیو(14)]


لینک دوستان
حنا دختری با مقنعه
سامع سوم
بچه های شهید
نوشته های یک خانم ناظم!
دیوانه ی دل
پنالتی
دراز گیسو عبور می کند...
طنز و جبهه
سارا ؛برای همیشه...
لحظه ها خاطره اند( دره ی عزیزمان)

موسیقی وبلاگ


عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
تولّد یک تنهادر کنار بی رحمی روزگار... - مارمولک ها در باد


لوگوی دوستان











وبلاگ فارسی

آمار بازدید
بازدید کل :75698
بازدید امروز : 49
 RSS 

   

تولد یک تنها...........و مهر

نمی دانم باد سرد پاییز چه در گوش درخت زمزمه کرد

 که رنگ از برگ درخت پرید!!!!

درخت از قصه باد غصه خورد و برگهای زردش را سخاوتمندانه به دست باد بخشید

اما باد ازمند باز هم قانع نشد و درخت باز هم بخشید...

ای کاش باد به جای طمع قدر این بخشش را می دانست و

برگها را همانهایی که درخت با زحمت زیاد در طی سال پرورانده بود را

به زیر پای عابران بی رحم نمی ریخت

چقدر سنگدل شدند آدمها؟!!!

چه بی رحمانه از صدای خرد شدن برگها به زیر پایشان لذت می برند!

اما درخت اصلا از این بخشش پشیمان نیست و همچنان می بخشد

در دوازدهم مهر خالق بخشندگی ها درخت را دلداری داد

جای دست پر مهر خدا بر تن درخت جوانه ای سبز شد

سالهاست طمع باد که به طوفان خشم روزگار تبدیل شد

نتوانسته این برگ را که موهبت لبخند پر مهر خدا بود را جدا کند

در حالی که گاهی این برگ تنها به باد دل سپرد سرخی عشق در

رگبرگهایش جاری شد ...

زمزمه های افسونگر باد دل خوشش کرد و نارنجی شد...

و شاهد کشیدن دست نوازش باد خاین بر سر برگهای دیگر شد

تا انها را نیز افسون نیرنگ خود کند ...

برگ تنها غصه خورد زرد شد و در خود شکست

ولی درخت مهربانانه او را نگه داشت چرا که او نتیجه دست پر عطوفت

 خدا بود پس او را تسلیم باد نکرد

حال این برگ تنها فهمیده که خدا نمی خواهد که تسلیم شود و زیر پای

عابران  خرد شود او راز زیستن را در لبخند خدا یافته.........

و سر تعظیم در مقابل این همه بزرگی فرود می آورد می داند

که تنها نیست و امید دارد چرا که او گفت (و ان مع العسر یسرا)

پس در پی هر سختی اسانی در راه است

مبارزه با طوفانهای پاییز و رگبار های زمستان را به امید نوازش

افتاب دلچسب بهاری لطفش ، تحمل می کند

امیدوار خواهد ماند......امیدوار

 

راستی روز ملّی فنّاوری هسته ای مبارک !

روز ملّی فنّاوری هسته ای مبارک !

      روز ملّی فنّاوری هسته ای مبارک !

ببخشید ! مطلب طنز به حال و هوای امروزم نمی خورد!



نویسنده » » ساعت 4:52 عصر روز پنج شنبه 88 فروردین 20